Itemize About Books دیوار
Title | : | دیوار |
Author | : | علیرضا غلامی |
Book Format | : | Paperback |
Book Edition | : | Special Edition |
Pages | : | Pages: 143 pages |
Published | : | 2015 by مروارید |
Categories | : | Novels |
علیرضا غلامی
Paperback | Pages: 143 pages Rating: 4.27 | 275 Users | 80 Reviews
Explanation To Books دیوار
جنگ یک واقعیت هولناک است که هر طور به آن نگاه کنیم زندگی انسانها را دگرگون میکند، باورهاشان را تغییر میدهد و دنیای متفاوتی پیشِ روشان میگذارد. قرنهاست ادبیات تلاش میکند با روایت زخمها، دردها، انگیزهها و واکنشهای انسانها در موقعیتهای جنگی به شناخت بهتری از آنها برسد. با این حال همهی اینها داستان است، نه تاریخ. دیوار رمانی ساده و ضدجنگ از علیرضا غلامی است. رمان سرگذشتِ روای نوجوانیست که با لحنی سرد و خشک یک روز از زندگی خود را در یکی از روزهای جنگ عراق و ایران روایت میکند و پایانش انهدام انسانها و عواطف و روابط است. داستان ساده ولی حسابشدهای است که تصویری هولناک از فضای انقلابی و مذهبی در ایرانِ دههی شصت ارائه میکندDescribe Books Toward دیوار
Rating About Books دیوار
Ratings: 4.27 From 275 Users | 80 ReviewsCritique About Books دیوار
داستان با زبان پسر نوجوان 14 ساله ای که شاهد حوادث بی رحمانه ای از جنگ است با لحنی خونسرد و خنثی روایت می شود. شخصیت خاکستری است. زبان بی پروای راوی یادآور شخصیت هولدن کالفیلد است در ناتوردشت سلینجر و در نیمه ی دوم رمان شخصیت نوجوان فیلم مالنای تورناتوره را جلوی چشممان می آورد. کشمکش های درونی شخصیت که رفتارها و افکار ظاهراً سطحی اش تعلیق قدرتمندی برای ادامه دادن داستان در مخاطب ایجاد می کند با پیشروی در روایت عمیق تر می شود. لایه های شخصیت پسر نوجوان همزمان و موازی با خود راوی برای مخاطب نیززمستان سال ۶۵ وسط جنگ ایران-عراق ما هنوز خیلی بچه بودیم اما پدر و مادرها موشکباران دو مدرسه پسرانه در بروجرد خاطرشان است: یک دبستان کودکان استثنائی و یک مدرسه راهنمایی.این رمان شرح ماوقع آن روز در بروجرد است از زبان و نگاه پسر نوجوانی چهاردهساله. نوجوانی که نام ندارد در شهری مملو از شعارهای ایدئولوژیک که البته نامش برده نمیشود و میتواند هر شهری باشد که درگیر جنگ است. زندگیهای آشفته زیر آتش جنگ با جملههای ساده ولی هولناک این رمان جوری در ذهن تصویر میشوند که انگار خاطرههای دور خودمان باشد.خلاصه که
دیوار در فضایی گروتسک و سیاه از انقلاب حرف میزند و بیش از فراموشی در کتاب بیگانهی کامونفرتی عمیق را به کوبندهترین شکلِ ممکن نشان میدهدانقلابی که تنها دستاورد آن زخم های بیشمار بر تنمان بوده.دیوار از معاصرترین آثار داستانیست که نوشته شده و حتی در فضای سانسور با جسارت تمام خود [ما] را بیان کرده
من رمانهای فارسی خیلی کم میخونم و بعد از رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبهای رضا قاسمی واقعا این چهارمین رمان فارسیی بود که از خوندنش لذت بردم. از دوستان تعریف این رمان را خیلی شنیده بودم و جمعه پیش از شهر کتاب مرکزی خریدمداستان پسر 14 سالهای است که بخشی از زندگی خودش را با لحن و زبان منحصربفردی روایت میکند. خواندنش را به همه ایرانیها پیشنهاد میدهم
بعد از مدتها یه داستان خیلی خوب ایرانی خوندم. از دستش ندین. یکی از خوبیهای این رمان سادگی اونه. اما اصلا ساده نیست و خیلی هم پیچیده است. برای درک پسره آدم کاملا گیج میشهاز سمانه ممنونم که این رمان رو بهم معرفی کرد. خب شاید پنج ستاره واقعا به نظر دوستام اغراق باشه ولی به رمان ایرانی که انقدر خوب نوشته شده باید پنج ستاره داد
داستانی تلخ تلخ و تلخ اما بسیار واقعی و زیرکانه !
جمشید با آنکه یک پا نداشت ولی باز هم سنگین بود. دستهای من خشک و سِر شده بود و احساس میکردم که جمشید سُر میخورد. خوشبختانه کنار دیوار یک فرغون دیدم که البته زیاد تمیز نبود اما بهنظرم برای لباسهای خاکی و خونی جمشید فرقی نمیکرد. من جمشید را توی آن گذاشتم و دست چپم را که خونی شده بود با لباسهای او پاک کردم. بعد با جمشید پشتِ سالن رفتیم تا با همدیگر پای او را پیدا کنیمهمهی دست و پاها را منظم کنار دیوار گذاشته بودند. یکی از پاسدارها که آنجا بود گفت ممکن است دست و پاهای دیگری هم پیدا شود و توضیح داد که
0 Comments